اصطلاحات صنایع غذایی با حرف S
اصطلاحات صنایع غذایی با حرف S
Fooda
اصطلاحات صنایع غذایی, مقالات
545 Views
اصطلاح انگلیسی: |
Safety |
اصطلاح فارسی: |
ایمنی ، سلامت ، امنیت ، محفوظیت |
مفهوم اصطلاح: |
ایمنی ، سلامت ، امنیت ، محفوظیت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Safety Hazard |
اصطلاح فارسی: |
مخاطره ایمنی |
مفهوم اصطلاح: |
اطمینان ازعدم ایجاد مشکلات سلامتی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Safety Valve |
اصطلاح فارسی: |
دریچه اطمینان |
مفهوم اصطلاح: |
دریچه اطمینان |
|
|
اصطلاح انگلیسی: |
saffron |
اصطلاح فارسی: |
زعفران |
مفهوم اصطلاح: |
زعفران یا طلای سرخ یکی از گرانبهاترین انواع ادویه جات است که بیشترین مقدار تولید آن در ایران ایت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Salmon |
اصطلاح فارسی: |
ماهی ازاد ، قزل الا |
مفهوم اصطلاح: |
ماهی ازاد ، قزل الا |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Salmonberry |
اصطلاح فارسی: |
تمشک سرخ خوراکی |
مفهوم اصطلاح: |
تمشک سرخ خوراکی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Salt |
اصطلاح فارسی: |
نمک |
مفهوم اصطلاح: |
جزء باقی مانده بعد از تبخیر آب دریا را گویند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sample |
اصطلاح فارسی: |
نمونه |
مفهوم اصطلاح: |
نمونه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Saponin |
اصطلاح فارسی: |
ساپونین |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیبی که در سویا وجود دارد و از اکسیداسیون چربی جلوگیری می کند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
satisfactorily |
اصطلاح فارسی: |
بطور رضایت بخش ، موافق دلخواه |
مفهوم اصطلاح: |
بطور رضایت بخش ، موافق دلخواه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Sauerkraut |
اصطلاح فارسی: |
ساورکرات |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی کلم تخمیر شده است. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
scavenge |
اصطلاح فارسی: |
زدودن ، تنظیف کردن |
مفهوم اصطلاح: |
زدودن ، تنظیف کردن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
secondary spoilage |
اصطلاح فارسی: |
فساد ثانوی |
مفهوم اصطلاح: |
فسادی که بعد از قوطی کردن و استریل کردن واد غذایی در نتیجه زنگ زدگی قوطی یا نفوذ هوا و یا آب در مواد غذایی کنسرو شده بوجود می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
seedsman |
اصطلاح فارسی: |
بذرکار ، بذر افشان |
مفهوم اصطلاح: |
بذرکار ، بذر افشان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sensory evaluation |
اصطلاح فارسی: |
ارزیابی های حسی |
مفهوم اصطلاح: |
یکی از مهترین آزمون های کیفی در آزمایشات کنترل کیفیت مواد غذایی است. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sensory properties |
اصطلاح فارسی: |
ویژگیهای حسی |
مفهوم اصطلاح: |
ویژگیهای غذا که توسط خواص ۵ گانه تعیین می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sesame |
اصطلاح فارسی: |
کنجد ، بوته کنجد ، سمسم |
مفهوم اصطلاح: |
کنجد ، بوته کنجد ، سمسم |
|
اصطلاح انگلیسی: |
shearing force |
اصطلاح فارسی: |
نیروی برشی |
مفهوم اصطلاح: |
نیرویی که به ماده وارد می شود و اثر ان لرزاندن لایه ها روی آن است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sheath |
اصطلاح فارسی: |
غلاف |
مفهوم اصطلاح: |
پوشش لیفی که از خارج دیواره یاخته ای را می پوشاند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
shelf , life |
اصطلاح فارسی: |
زمان ماندگاری ، طول عمر نگهداری |
مفهوم اصطلاح: |
زمان ماندگاری ، طول عمر نگهداری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
shelf life |
اصطلاح فارسی: |
ماندگاری غذا |
مفهوم اصطلاح: |
حدکثر زمان یا دوره نگهداری محصولات غذایی از زمان تهیه و تولید تا مرحله مصرف |
|
اصطلاح انگلیسی: |
shelfish |
اصطلاح فارسی: |
صدف |
مفهوم اصطلاح: |
جاندار دریایی که برعکس ماهیها اسکلت و مهره های پشت ندارد و اغلب دارای پوسته محکمی است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Shrimp |
اصطلاح فارسی: |
میگو ، ماهی میگو ، روبیان |
مفهوم اصطلاح: |
میگو ، ماهی میگو ، روبیان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
shrink packaging |
اصطلاح فارسی: |
بسته بندی انقباضی |
مفهوم اصطلاح: |
بسته بندی هایی از جنس پلی اتیلن ، پلی پروپیلن و یا مواد پلاستیکی مشابه که پس از گذاشتن موا د غذایی جامد در داخل آنها حرارت داده می شون تا جمع شده و به شکل ماده غذایی درآیند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
shrinkage |
اصطلاح فارسی: |
انقباض ، چروک خودگی ، آب رفتگی |
مفهوم اصطلاح: |
انقباض ، چروک خودگی ، آب رفتگی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
significant |
اصطلاح فارسی: |
معنی دار ، مهم |
مفهوم اصطلاح: |
معنی دار ، مهم |
|
اصطلاح انگلیسی: |
single , cell , protein |
اصطلاح فارسی: |
پروتئین تک سلولی |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئین حاصل از کشت میکروارگانیسمها بویژه مخمر ها که جهت تغذیه و یا تکمیل جیره غذایی انسان وگاهی برخی حیوانات مورد استفاده قرار میگیرند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
skim |
اصطلاح فارسی: |
گرفتن از ، سرشیر گرفتن از ، تماس مختصر حاصل کردن ، |
مفهوم اصطلاح: |
گرفتن از ، سرشیر گرفتن از ، تماس مختصر حاصل کردن ، |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Skyr |
اصطلاح فارسی: |
اسکایر |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی فراورده شیری که با افزودن استارتر و رنت تهیه می شود. تولید این فراورده بیشتر در کشور ایسلند است. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
soft drink |
اصطلاح فارسی: |
نوشابه غیر الکلی |
مفهوم اصطلاح: |
به نوشابه گازدار یا بی گاز یا نوشابه ای که از عصاره میوه جات تهیه شده است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
solar |
اصطلاح فارسی: |
خورشیدی |
مفهوم اصطلاح: |
خورشیدی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Solution |
اصطلاح فارسی: |
چاره سازی ، شولش ، حل ، محلول ، راه حل ، تادیه ، تسویه |
مفهوم اصطلاح: |
چاره سازی ، شولش ، حل ، محلول ، راه حل ، تادیه ، تسویه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
solvent |
اصطلاح فارسی: |
حلال ، مایع محلول ، قادر به پرداخت قروض |
مفهوم اصطلاح: |
حلال ، مایع محلول ، قادر به پرداخت قروض |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sorbitol |
اصطلاح فارسی: |
سوربیتول |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی قند الکلی یا پلی الکل که جاذب الرطوبه است و آن را به مواد غذایی اضافه می کنند تا باعث نگهداری رطوبت در آنها شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sorted |
اصطلاح فارسی: |
نگهداری شده |
مفهوم اصطلاح: |
نگهداری شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
source |
اصطلاح فارسی: |
منبع |
مفهوم اصطلاح: |
منبع |
|
اصطلاح انگلیسی: |
soy sauce |
اصطلاح فارسی: |
سس سویا |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی سس تخمیر شده شرقی است به رنگ قهوه ای ، شور تند که ممکن است مستقیما به عنوان یک سس و یا یکی از ترکیبات سازنده برخی سس ها مورد استفاده قرار گیرد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
soy sauce |
اصطلاح فارسی: |
سس سویا |
مفهوم اصطلاح: |
فراورده ای تخمیری که از سویا همراه با برنج یا جو به کمک باکتری ها یا کپک ها تهیه می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
soybean meal |
اصطلاح فارسی: |
کنجاله سویا |
مفهوم اصطلاح: |
موادی که بعد از استخراج روغن از دانه سویا بجا می ماند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
soybean milk |
اصطلاح فارسی: |
شیر سویا |
مفهوم اصطلاح: |
مایعی شبیع شیرکه از پروتئن های سویا روغن گیاهی و آب تهیه شده است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Soybeans |
اصطلاح فارسی: |
سویا |
مفهوم اصطلاح: |
سویا |
|
اصطلاح انگلیسی: |
specific |
اصطلاح فارسی: |
ویژه ، مخصوص ، معین |
مفهوم اصطلاح: |
ویژه ، مخصوص ، معین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
spectrophotometer |
اصطلاح فارسی: |
طیف سنج نوری |
مفهوم اصطلاح: |
وسیله ای برای اندا |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sphericity |
اصطلاح فارسی: |
کرویت |
مفهوم اصطلاح: |
کرویت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
spice |
اصطلاح فارسی: |
ادویه |
مفهوم اصطلاح: |
موادی چون فلفل و دارچین که از قسمتهای مختلف گیاهان پس از خشک کردن بدست می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Spice |
اصطلاح فارسی: |
ادویه |
مفهوم اصطلاح: |
از انواع مواد غذایی با رطوبت کم و مواد معطر و فرار زیاد که خواص دارویی زیادی دارند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
spice oil |
اصطلاح فارسی: |
اسانس ادویه |
مفهوم اصطلاح: |
موادا موثر ادویه که از ان استخراج می شود و مقدار کم آنها می تواتد اثر مقدار زیادی ادویه را داشته باشد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sponge cake |
اصطلاح فارسی: |
کیک پف دار |
مفهوم اصطلاح: |
کیکی که با روغن نباتی درست میشود ، کیک پف الود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sporangiosphore |
اصطلاح فارسی: |
اسپورانژبر |
مفهوم اصطلاح: |
به ریسه باروری از کپک ها گفته می شود که هاگدان غیر جنسی در انتهای آن به وجود می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sporangium |
اصطلاح فارسی: |
اسپورانژیوم |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی هاگ غیر جنسی که در داخل کیسه ای به نام هاگدان تشکیل می شود و معمولا برخی از کپک ها آن را تولید می کنند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
spray dryer |
اصطلاح فارسی: |
خشک کن افشانه ای |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاه خشک کنی که با پاشیدن مایعات در هوای داغ آنها را خشک می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Spray drying |
اصطلاح فارسی: |
خشک کردن پاششی |
مفهوم اصطلاح: |
یکی از روش های خشک کردن مواد غذایی است که برای تهیه پودر های غذایی مانند شیر خشک کاربرد دارد. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
spraying |
اصطلاح فارسی: |
پاشیدن ، اسپری کردن |
مفهوم اصطلاح: |
پاشیدن ، اسپری کردن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Springiness |
اصطلاح فارسی: |
جهندگی ، خاصیت ، فنری ، ارتجاع |
مفهوم اصطلاح: |
خاصیتی که در بافت سنجی استفاده می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sprouting |
اصطلاح فارسی: |
جوانه زدن |
مفهوم اصطلاح: |
جوانه زدن سیب زمینی ÷یاز و محصولات مشابه در انبار که از نظر نگهداری نامطلوب است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
squeeze |
اصطلاح فارسی: |
فشردن ، آب میوه گرفتن |
مفهوم اصطلاح: |
فشردن ، آب میوه گرفتن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stability |
اصطلاح فارسی: |
استواری ، استحکام ، ثبات ، پایداری |
مفهوم اصطلاح: |
استواری ، استحکام ، ثبات ، پایداری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stabilized flour |
اصطلاح فارسی: |
آرد تثبیت شده |
مفهوم اصطلاح: |
آرد تهیه شده از گندمی که با بخار آب حرارت داده شده است و برای نانوایی مناسب نیست وفعالیت آنزیمی ندارد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stabilizer |
اصطلاح فارسی: |
پایدار کننده |
مفهوم اصطلاح: |
موادی که باعث ثبات و پایداری امولسیونها و محلولهای کلوئیدی می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stack burn |
اصطلاح فارسی: |
سوختگی انباری کنسرو |
مفهوم اصطلاح: |
تیره شدن مواد کنسرو شده داخل قوطی در اثر انباشتن قوطی های داغ و سرد نشده روی هم |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stale |
اصطلاح فارسی: |
بیات |
مفهوم اصطلاح: |
نان کهنه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
standard protein |
اصطلاح فارسی: |
پروتئین مبنا |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئینی با کیفیت بالا که به عنوان رفرنس در روشهای ارزیابی بیولوژیک مورد استفاده قرار می گیرد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
star marking |
اصطلاح فارسی: |
ستاره گذاری |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی برچسب زنی که در آن یک ستاره مشخص کننده نگهداری در دمای ۶-درجه و حداکثر زملن یک هفته است. ۲ ستاره نشان دهنده ۱۲-در جه و حداکثر زمان یک ماه و ۳ ستاره مشخص کننده دما ی ۱۸-درجه و و حداکثر زمان سه ماه است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
starch |
اصطلاح فارسی: |
نشاسته |
مفهوم اصطلاح: |
بخش کربوهیدراته در مواد غذایی ماند سسیب زمینی برنج و غیره را گویند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
starter |
اصطلاح فارسی: |
مایه میکروبی |
مفهوم اصطلاح: |
یک یا چند نوع میکروب مفید مثل باکتریهای لاکتیک و یا مخمر ها ی دیگر که جهت عمل آوری و پروراندن محصولات غذایی استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
starvation |
اصطلاح فارسی: |
گرسنگی ، قحطی |
مفهوم اصطلاح: |
گرسنگی ، قحطی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
statistical |
اصطلاح فارسی: |
آماری |
مفهوم اصطلاح: |
آماری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
steam bath |
اصطلاح فارسی: |
حمام بخار |
مفهوم اصطلاح: |
حمام بخار |
|
اصطلاح انگلیسی: |
steam trap |
اصطلاح فارسی: |
تله بخار |
مفهوم اصطلاح: |
وسیله ای که در قسمت خاروجی بخار گرم کننده تعبیه می شود که فقط بخار تقطیر شده از آن عبور می کند می کند و خود بخار را نگه می دارد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sterigmatocystin |
اصطلاح فارسی: |
استریگما توسیستین |
مفهوم اصطلاح: |
زهرابه ای که کپک آسپرژیلوس ورزیکولر تولید می کند و از نظر ساختمان شیمیایی خیلی شبیه افالتوکسین است ولی خاصیت سرطان زایی آن احتمالا ضعیف تر است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sterile |
اصطلاح فارسی: |
سترون ، عقیم |
مفهوم اصطلاح: |
محیط های فاقد هرگونه میکروب و هاگ |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sterilization |
اصطلاح فارسی: |
سترون کردن |
مفهوم اصطلاح: |
فرایندی که کلیه موجودات زنده را در محیط از بین می برد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
steroid |
اصطلاح فارسی: |
استروئید |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیبات دارای ساختمان شیمیایی شبیه کلسترول ، از قبیل اسیدهای صفراوی ، هورمونهای جنسی و.. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sterol |
اصطلاح فارسی: |
استرول |
مفهوم اصطلاح: |
الکل حلقوی دارای وزن مولکولی بالا |
|
اصطلاح انگلیسی: |
still report |
اصطلاح فارسی: |
اتوکلاو ثابت |
مفهوم اصطلاح: |
به اتوکلاو غیر مداوم و بدون حرکت جهت سترون سازی بسته بندی مواد غذایی گفته می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Stilton |
اصطلاح فارسی: |
پنیر استیلتون |
مفهوم اصطلاح: |
پنیری سخت با طعمی ملایم که بیشتر در انگلستان تولید می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stimulation |
اصطلاح فارسی: |
تحریک ، برانگیختن ، انگیزش |
مفهوم اصطلاح: |
تحریک ، برانگیختن ، انگیزش |
|
اصطلاح انگلیسی: |
storage |
اصطلاح فارسی: |
ذخیره سازی ، انبار کالا ، مخزن |
مفهوم اصطلاح: |
ذخیره سازی ، انبار کالا ، مخزن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stored |
اصطلاح فارسی: |
نگهداری شده |
مفهوم اصطلاح: |
نگهداری شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
stormy fermentation |
اصطلاح فارسی: |
تخمیر طوفانی شیر |
مفهوم اصطلاح: |
تشکیل گاز در شیر مایع که به صورت کف در سطح ان ظاهر می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
strain |
اصطلاح فارسی: |
سویه |
مفهوم اصطلاح: |
گروهی از افراد یک گونه که از جهت ژنتیکی همگن باشد. سویه های مختلف یک گونه ممکن است از لحاظ شدت بیماریزایی نشانه ها دامنه میزبانی سازگاری جنسی باهم متفاوت بتشند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
strecher degradation |
اصطلاح فارسی: |
تجزیه استرکر |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیب دی کربونیلهای حاصل از واکنشهای غیر آنزیمی میلارد با آسید آمینه در مراحل آخر واکنش مذکور که باعث شکسته شدن اسیدهای آمینه می شود و حاصل آن آلدئید ها ، co2 و ترکیبات ÷یچیده است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
strength |
اصطلاح فارسی: |
چای قوی |
مفهوم اصطلاح: |
چایی که دارای خصوصیات دهان پرکنی و طعم قوی است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Strengthen |
اصطلاح فارسی: |
نیرومند کردن ، قوی کردن ، تقویت دادن ، تقویت یافتن ، |
مفهوم اصطلاح: |
نیرومند کردن ، قوی کردن ، تقویت دادن ، تقویت یافتن ، |
|
اصطلاح انگلیسی: |
strong |
اصطلاح فارسی: |
آرد قوی |
مفهوم اصطلاح: |
آردی با دصئ بالایی از پروتئین و مقدار کلوتن زیاد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
struvite |
اصطلاح فارسی: |
بلور کنسرو ماهی |
مفهوم اصطلاح: |
بلورهای ریزی که در برخی قوطیهای کنسرو ماهی پیدا می شوند و مواد کیلیت کنندهع از ایجاد آنها جلوگیری می کنند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sturgeon, |
اصطلاح فارسی: |
سگ ماهی ، ماهی خاویار |
مفهوم اصطلاح: |
سگ ماهی ، ماهی خاویار |
|
اصطلاح انگلیسی: |
substance |
اصطلاح فارسی: |
جسم ، ماده ، شیی ، جنس ، ماده اصلی ، ذات ، مفاد ، مفهوم ، |
مفهوم اصطلاح: |
جسم ، ماده ، شیی ، جنس ، ماده اصلی ، ذات ، مفاد ، مفهوم ، |
|
اصطلاح انگلیسی: |
subtilin |
اصطلاح فارسی: |
سوبتیلین |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی آنتی بیوتیک که سویه های مختلف باسیلوس سوبتیلیس تولید می کنند و و معمولا علیه باکتریهای گرم مثبت و برخی از باسیلهای مقاوم به اسید فعال است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sucrase |
اصطلاح فارسی: |
انورتاز |
مفهوم اصطلاح: |
invertase |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sufu |
اصطلاح فارسی: |
سوفو |
مفهوم اصطلاح: |
فراورده تخمیری سویا که با میکروارگانیسم های موکور و رایزوپوس تهیه می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sugar |
اصطلاح فارسی: |
ماده قندی ، شکر |
مفهوم اصطلاح: |
ماده قندی ، شکر |
|
اصطلاح انگلیسی: |
suger , tolerant microbes |
اصطلاح فارسی: |
میکروبهای قند پذیر |
مفهوم اصطلاح: |
میکروبهایی که غلظتهای بالای قند را در محیط نشو و نمای خود تحمل می کنند و معمولا از عوامل فساد شربتهای غلیط هستند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
suger bloom |
اصطلاح فارسی: |
شکرک |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی نقص در شکلات که در اثر متبلور شدن شکر بوجود می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
suger replacer |
اصطلاح فارسی: |
شبه قند |
مفهوم اصطلاح: |
شیرین کننده هایی که به جای قند یا شکر استفاده می شوند و اغلب الکلهای پلی هیدریک هستند که بعضی از خصوصیات شکر یا گلوکز را دارند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
suitable |
اصطلاح فارسی: |
درخورد ، مناسب ، شایسته ، فراخور ، مقتضی |
مفهوم اصطلاح: |
درخورد ، مناسب ، شایسته ، فراخور ، مقتضی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sunset yellow |
اصطلاح فارسی: |
زرد سان ست |
مفهوم اصطلاح: |
ماده ای به رنگ زرد پرتقالی که برای رنگ کردن مواد غذایی مختلف مورد استفاده قرار می گیرد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Superficial |
اصطلاح فارسی: |
صوری ، سطحی ، سرسری ، ظاهری |
مفهوم اصطلاح: |
صوری ، سطحی ، سرسری ، ظاهری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
supply |
اصطلاح فارسی: |
به کاربردن ، استعمال کردن |
مفهوم اصطلاح: |
به کاربردن ، استعمال کردن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
surfactant |
اصطلاح فارسی: |
ماده فعال سطحی |
مفهوم اصطلاح: |
واژه ادغام شده از surface active agent و عبارت است از ماده ای که روی کشش سطحی اثر می گذارد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Sweet |
اصطلاح فارسی: |
شیرین ، خوش ، مطبوع ، نوشین |
مفهوم اصطلاح: |
شیرین ، خوش ، مطبوع ، نوشین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Sweet Corn |
اصطلاح فارسی: |
ذرت شیرین ، ذرت هندی |
مفهوم اصطلاح: |
ذرت شیرین ، ذرت هندی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sweet curdling |
اصطلاح فارسی: |
انعقاد شیرین شیر |
مفهوم اصطلاح: |
فساد میکروبی شیر که در آن شیر ابتدا براثر مقادیر کمی اسید تولید شده از عوامل میکروبی منعقد می گردد و لخته حاصل سپس تجزیه و مجددا به صورت مایع در می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sweetener |
اصطلاح فارسی: |
شیرین کننده |
مفهوم اصطلاح: |
ماده ای که باعث ایجاد طعم شیرین می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
sweetness |
اصطلاح فارسی: |
شیرینی |
مفهوم اصطلاح: |
شیرینی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
swelling |
اصطلاح فارسی: |
اماس ، باد ، ورم ، بادکننده ، متورم شونده ، غلنبه |
مفهوم اصطلاح: |
اماس ، باد ، ورم ، بادکننده ، متورم شونده ، غلنبه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
swift test |
اصطلاح فارسی: |
آزمایش مقاومت روغن به اکسیداسیون |
مفهوم اصطلاح: |
روشی برای اندازه گیری مقاومت روغن به اکسیداسیون. روغن را تا ۱۰۰ درجه حرارت داده و سپس هوا در آن دمیده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
swift test life |
اصطلاح فارسی: |
طول عمر روغن |
مفهوم اصطلاح: |
مدت زمانی که روغن ÷س از تولید به اکسیداسیون مقاومت می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
symbiosis |
اصطلاح فارسی: |
هم زیستی |
مفهوم اصطلاح: |
هم یاری متقابل بین ۲ یا چند موجود زنده مثل هم زیستی بین جلبک با قارچ در گلسنگ |
|
User Rating:
Be the first one !
بازدیدها: 10
Check Also
روغن با روش هاي مختلف که عمدتا فيزيکي است از زيتون استخراج و باقيمانده اي به جا مي ماند که تا 8 درصد روغن داشته و توسط حلال که معمولا هگزان است روغن کشي و روغن حاصل، روغن تفاله ناميده مي شود