اصطلاحات صنایع غذایی با حرف T
Fooda
اصطلاحات صنایع غذایی, مقالات
534 Views
اصطلاح انگلیسی: |
Taette |
اصطلاح فارسی: |
تایته |
مفهوم اصطلاح: |
شیر تخمیر شده غلیظ که در نوروژ تولید می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tanalysisi sauce |
اصطلاح فارسی: |
سس تاماری |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی سس ژاپنی است شبیه سس سویا که با تخمیر کوتاهی از سویا تهیه می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tansparent |
اصطلاح فارسی: |
شفاف |
مفهوم اصطلاح: |
ماده ای که شفاف به نظر می رسد و نور را کاملا از خود عبور می دهد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
taste |
اصطلاح فارسی: |
چشیدن ، لب زدن ، مزه کردن ، مزه دادن ، مزه ، طعم ، |
مفهوم اصطلاح: |
معمولا در آزمون های حسی این واژه کاربرد دارد. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tea bag |
اصطلاح فارسی: |
چای کیسه |
مفهوم اصطلاح: |
چای در کیسه های کوچک سلولزی که آن را داخل لیوان چای قرار میدهند و آب جوشیده روی آن می ریزند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Technology |
اصطلاح فارسی: |
فن شناسی ، تکنولوژی |
مفهوم اصطلاح: |
فن شناسی ، تکنولوژی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tempeh |
اصطلاح فارسی: |
تمپه |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی غذای اندونزیایی است که از دانه سویا تهیه می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Tempeh |
اصطلاح فارسی: |
تمپه |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی فراورده تخمیری سویا که با مخمر رایزوپوس در اندونزی تولید می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
temper meter |
اصطلاح فارسی: |
حالت سنج |
مفهوم اصطلاح: |
در صنعت شکلات سازی وسیله ای است که برای رسم منحنی سرد شدن شکلات و محصولات مشابه استفاده می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
temperate virus |
اصطلاح فارسی: |
ویروس ملایم |
مفهوم اصطلاح: |
به ویروسی گفته میشود که پس از آلوده کردن میزبان خود لزوما آن را متلاشی نمیکند ، بلکه در ماده توارثی میزبان خود جای میگیرد. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
temperature |
اصطلاح فارسی: |
درجه حرارت ، دما |
مفهوم اصطلاح: |
درجه حرارت ، دما |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tempering |
اصطلاح فارسی: |
حالت دادن نرم کردن |
مفهوم اصطلاح: |
در شیرینی سازی به فرایندی گفته میشود که طی آن مواد مخلوط شده برای شیرینی را به گونه ای سرد میکنند که حالت پلاستیکی برای فرم گرفتن پیدا کنند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
temporary hardness |
اصطلاح فارسی: |
سختی موقت آب |
مفهوم اصطلاح: |
در صنایع غذایی به سختی مربوط به بیکربنلتها ی منیزیم و کلسیم آب اطلاق میشود که در اثر حرارت دادن تبدیل به کربنات شوند و رسوب میکنند و لذا آب ازنظر سختی سبکتر میشود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tenderometer |
اصطلاح فارسی: |
تردی سنج |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی است برای تعیین تردی و یا سفتی بافتهای گیاهی و حیوانی. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tercinin |
اصطلاح فارسی: |
پاتولین |
مفهوم اصطلاح: |
patulin |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tertiary butylated hydroxy quinone (TBHQ) |
اصطلاح فارسی: |
تی. بی. اچ. کیو |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیبی از خانواده فنولها که برای به تاخیر انداختن اتو اکسیداسیون چربیهای خوراکی به کار میرود. این ترکیب معمولا با ضداکسیدانهای BHA ، BHT استفاده میشود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Test |
اصطلاح فارسی: |
ازمون ، ازمایش ، امتحان کردن ، محک ، معیار ، امتحان |
مفهوم اصطلاح: |
ازمون ، ازمایش ، امتحان کردن ، محک ، معیار ، امتحان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
texturometer |
اصطلاح فارسی: |
بافت سنج |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی است که سفتی یا نرمی بافت بعضی از مواد غذایی را راه اندازی میکند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thallowy flavor |
اصطلاح فارسی: |
طعم شعله |
مفهوم اصطلاح: |
طعمی است که معمولا در نتیجه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thamnidium taint |
اصطلاح فارسی: |
بوی تامنیدیوم |
مفهوم اصطلاح: |
نشو و نمای کپک ها روی گوشت و گاهی در مجاورت آن بوی ویژه ای به نام بوی کپک در آن ایجاد می کند که گاهی بو یا فساد ایجاد شده را به نام کپک عامل آن می شناسند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
theaflavin |
اصطلاح فارسی: |
تیا فلاوین |
مفهوم اصطلاح: |
رنگیزه ای قرمز متمایل به نارنجی چای است ضمن تخمیر در چای بوجود می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thearubigin |
اصطلاح فارسی: |
تیارو بیگین |
مفهوم اصطلاح: |
دو گروه از رنگیزه ها که باعث ایجاد رنگ چای می شوند و به نام تئاروبیگین و تئافلاوین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
theraml death time(TDT) |
اصطلاح فارسی: |
زمان مرگ حرارتی |
مفهوم اصطلاح: |
زمان لازم برای از بین بردن کلیه یاخته ها در توده میکروبی و یا کلیه میکروبهای محیط در دمای معین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermal death point |
اصطلاح فارسی: |
نقطه مرگ حرارتی |
مفهوم اصطلاح: |
دمایی که کلیه میکروبها را در مدت ۱۰ ذقیقه نابود می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermal death rate |
اصطلاح فارسی: |
سرعت مرگ حرارتی |
مفهوم اصطلاح: |
زمان لازم برای از بین بردن تعداد معینی از میکروبها در دمای معین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermization |
اصطلاح فارسی: |
پاستوریزاسیون نسبی |
مفهوم اصطلاح: |
حرارت دادن شیر تا دمای ۶۵ درجه برای ۵ تا ۲۰ ثانیه و سپس سرد کردن سریع آن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermoduric |
اصطلاح فارسی: |
مقاوم به گرما |
مفهوم اصطلاح: |
میکروارگانیسمهایی که دمای بالا را تحمل می کنند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermoform extrusion |
اصطلاح فارسی: |
شکل پذیری حرارتی |
مفهوم اصطلاح: |
در تکنولوژی فراورده های سویا ، روشی است که از مخلوط پروتئین سویا و نمک اضافه شده به آن تحت حرارت و فشار رشته های پروتئینی سویا با بافت مناسب بدست می آورند و در کنسروهای گوشتی فرموله شده استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermophile |
اصطلاح فارسی: |
گرما دوست |
مفهوم اصطلاح: |
باکتریهایی که دامنه رشد و فعالیت آنها بین ۴۰ تا ۸۰ درجه سانتیگراد است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thermostablization |
اصطلاح فارسی: |
تثبیت حرارتی (تخم مرغ) |
مفهوم اصطلاح: |
فروبردن تخم مرغ در آب داغ برای مدت کوتاهیاین عمل باعث انعقاد قشر نازکی از سطح خارجی آلبومن تخم مرغ می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thiamine |
اصطلاح فارسی: |
ویتامین ب ۱-تیامین |
مفهوم اصطلاح: |
یکی از ویتامین های گروه ب مورد نیاز برای سوخت وساز مواد گلوسیدی است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thiobarbituric acid |
اصطلاح فارسی: |
اسید تیوبار بیتوریک |
مفهوم اصطلاح: |
اسید تیوبار بیتوریک |
|
اصطلاح انگلیسی: |
thixotropic |
اصطلاح فارسی: |
روان شدنی |
مفهوم اصطلاح: |
ژله غذایی که در اثر تکان دادن و حرکت رقیقتر شده گرانروی آن کاهش می یابد و در صورت ساکن شدن مجدد دوباره غلظت و ویسکوزیته اولیه خود را باز می یابد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tissue |
اصطلاح فارسی: |
بافت ، نسج |
مفهوم اصطلاح: |
بافت ، نسج |
|
اصطلاح انگلیسی: |
titratable |
اصطلاح فارسی: |
قابل تیتر کردن ، قابل عیارگیری |
مفهوم اصطلاح: |
قابل تیتر کردن ، قابل عیارگیری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tochopherol |
اصطلاح فارسی: |
توکوفرول ، ویتامین ای |
مفهوم اصطلاح: |
دسته ای از ویتامینهای محلول در چربی به نام ویتامین ای از نوع آلفا بتا گاما و دلتا که به عنوان ضد اکسیداسیون چربیها استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tocopherol |
اصطلاح فارسی: |
توکوفرول |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی آنتی اکسیدان که دارای انواع آلفا بتا گاما و غیره است و بیشتر در مواد غذایی مانند گندم و زیتون و غیره یافت می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
toffe |
اصطلاح فارسی: |
تافی |
مفهوم اصطلاح: |
شکلاتهای نرم گویند که این محصول از جوشاندن شکر گلوکز شیر و روغن های گیاهی تولید می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tofu |
اصطلاح فارسی: |
پنیر سویا |
مفهوم اصطلاح: |
soybean cheese |
|
اصطلاح انگلیسی: |
top yeast |
اصطلاح فارسی: |
مخمر سطحی |
مفهوم اصطلاح: |
به سویه هایی از ساکارومایسس سرویزیه گفته می شود که ضمن تخمیر آبجو بخش اعظم یاخته های آنها به سطح می آید ، در نتیجه در مجاورت هوا به سرعت تکثیر می یابند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
total dissolved solids |
اصطلاح فارسی: |
کل مواد جامد انحلال پذیر |
مفهوم اصطلاح: |
کل مواد جامدی که در محلول حل می شوند و آن محلول همچنان شفاف بماند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
total soluble solid |
اصطلاح فارسی: |
کل مواد جامد انحلال پذیر |
مفهوم اصطلاح: |
total disolved solid |
|
اصطلاح انگلیسی: |
total soluble solids |
اصطلاح فارسی: |
مواد جامد محلول |
مفهوم اصطلاح: |
اشنایی باصول فنی ، فن شناسی ، فنون ، شگرد شناسی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
toxin |
اصطلاح فارسی: |
زهرابه |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیبی که برخی میکروبها می سازند و می تواند علائم نامطلوبی در میزبان خود به وجود آورد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Trahana |
اصطلاح فارسی: |
تراهانا |
مفهوم اصطلاح: |
محصولی که بیشتر در مصر تولید می شود و شیر تخمیر شده سنتی همراه با آرد گندم است. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
transduction |
اصطلاح فارسی: |
ترارسانی |
مفهوم اصطلاح: |
انتقال اطلاعات توارثی از یک یاخته به یاخته دیگر در میکروارگانیسمهاکه با واسطه ویروسها صورت می گیرد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
transferrin |
اصطلاح فارسی: |
ناقل آهن ، ترانسفرین |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئین آهن دار ناقل آهن در خون |
|
اصطلاح انگلیسی: |
transformation |
اصطلاح فارسی: |
تراریختی ، تبدیل |
مفهوم اصطلاح: |
انتقال اطلاعات توارثی از یاخته ای به یاخته دیگر در میکروارگانیسمها از طریق DNA استخراج شده از آنها |
|
اصطلاح انگلیسی: |
translation |
اصطلاح فارسی: |
ترجمه |
مفهوم اصطلاح: |
پدیده ای در تشکیل پروتئینها که در ان رمز توارثی از RNA پیک به صورت تسلسل اسیدهای آمینه در ساختمان پروتئینها ترجمه می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Treatment |
اصطلاح فارسی: |
رفتار ، معامله ، معالجه ، طرز عمل ، درمان |
مفهوم اصطلاح: |
رفتار ، معامله ، معالجه ، طرز عمل ، درمان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
trim |
اصطلاح فارسی: |
لکه گیری |
مفهوم اصطلاح: |
کرفتن قسمتهای خراب میوه و سبزی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
trimethylamine |
اصطلاح فارسی: |
تری متیل آمین |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیب نیتروژن دار شاخه ای که مشخصه بوی زحم ماهی است و در اوائل فساد شیمیایی گوشت ماهی ظاهر می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
trimming |
اصطلاح فارسی: |
ارایش ، زینت ، توری ، چین چینی ، مخلفات ، لوازم |
مفهوم اصطلاح: |
ارایش ، زینت ، توری ، چین چینی ، مخلفات ، لوازم |
|
اصطلاح انگلیسی: |
triple point |
اصطلاح فارسی: |
نقطه سه گانه |
مفهوم اصطلاح: |
شرایط خاصی از فشار ، دما که سه حالت یک ماده (مایع جامد و گاز) نسبت به هم در تعادل قرار گیرند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
true density |
اصطلاح فارسی: |
دانسیته واقعی |
مفهوم اصطلاح: |
دانسیته واقعی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tryptophan |
اصطلاح فارسی: |
تریپتوفان |
مفهوم اصطلاح: |
از اسیذ آمینه های ضروری بدن انسان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
TSS |
اصطلاح فارسی: |
کل مواد جامد انحلال پذیر |
مفهوم اصطلاح: |
total disolved solid |
|
اصطلاح انگلیسی: |
tubular evaporator |
اصطلاح فارسی: |
تبخیر کننده لوله ای |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاه تغلیظ مایعات غذایی که در آن مایع از درون لوله ها عبور می کند و با بخار آب احاطه کننده اطراف لوله گرم می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
turkey |
اصطلاح فارسی: |
بوقلمون |
مفهوم اصطلاح: |
بوقلمون |
|
اصطلاح انگلیسی: |
turkey poult |
اصطلاح فارسی: |
جوجه بوقلمون |
مفهوم اصطلاح: |
جوجه بوقلمون |
|
اصطلاح انگلیسی: |
turmeric |
اصطلاح فارسی: |
زرد چوبه |
مفهوم اصطلاح: |
پودر ریشه گیاه curcurma longa است با رنگ نارنجی روشن که به عنوان ادویه استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
turnip |
اصطلاح فارسی: |
شلغم ، منداب |
مفهوم اصطلاح: |
شلغم ، منداب |
|
اصطلاح انگلیسی: |
TVN |
اصطلاح فارسی: |
کل نیتروژن فرار |
مفهوم اصطلاح: |
مقدار نیتروژن فراری که در مواد غذایی پروتئینی بر اثر فعالیت میکروارگانیسم ها خارج می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
two stages homogenizer (milk) |
اصطلاح فارسی: |
دستگاه هوموژنیزه دو مرحله ای(شیر) |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی است با دو مجرای هموژنیزه کننده که ذرات شیر را در دو مرحله به ترتیب ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ و ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ psi خرد و همگن می کند |
|
User Rating:
Be the first one !
بازدیدها: 254