اصطلاحات صنایع غذایی با حرف R
اصطلاحات صنایع غذایی با حرف R
Fooda
اصطلاحات صنایع غذایی, مقالات
576 Views
صطلاح انگلیسی: |
rad |
اصطلاح فارسی: |
راد |
مفهوم اصطلاح: |
واحد تشعشع امواج الکترومغناطیس معادل جذب ۱۰۰ ارگ در گرم ماده تشعشع یافته |
|
اصطلاح انگلیسی: |
radapertization |
اصطلاح فارسی: |
استرلیزاسیون تابشی |
مفهوم اصطلاح: |
استریل کردن غذاهای بسته بندی شده در ظروف غیر قابل نفوذ با اشعه گاما |
|
اصطلاح انگلیسی: |
radicidation |
اصطلاح فارسی: |
پاستوریزاسیون تابشی |
مفهوم اصطلاح: |
تابش اشعه یونیزه به غذا. مقدار آن باید در حدی باشد که باعث از بین رفتن تمام میکروارگانیسمهای غیر اسپورزا بشود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
radurization |
اصطلاح فارسی: |
پاستوریزاسیون تشعشعی |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی روش تشعشعی که ماده غذایی را به منظور طولانی کردن عمر نگهداری تحت تاثیر اشعه قرار می دهند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rancid |
اصطلاح فارسی: |
طعم تند |
مفهوم اصطلاح: |
طعم تندی که در اثر اکسیداسیون هیدرولیزی یا اتواکسیداسیون اسیدهای چرب کوتاه زنجیر در غذا بوجود می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rapid |
اصطلاح فارسی: |
تند ، سریع |
مفهوم اصطلاح: |
تند ، سریع |
|
اصطلاح انگلیسی: |
ratio |
اصطلاح فارسی: |
نسبت |
مفهوم اصطلاح: |
نسبت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
reason |
اصطلاح فارسی: |
دلیل ، سبب ، علت ، عقل ، خرد ، شعور ، استدلال کردن ، دلیل |
مفهوم اصطلاح: |
دلیل ، سبب ، علت ، عقل ، خرد ، شعور ، استدلال کردن ، دلیل |
|
اصطلاح انگلیسی: |
recombination |
اصطلاح فارسی: |
نوترکیبی |
مفهوم اصطلاح: |
پدیده ای که با ترکیب عناصر توارثی دو یاخته باعث به وجود آمدن یاخته جدیدی با مجموعه توارثی جدید می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
reconstitute |
اصطلاح فارسی: |
به هم پیوستن ، سر هم دادن |
مفهوم اصطلاح: |
به هم پیوستن ، سر هم دادن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
reconstituted skim milk (RSM) |
اصطلاح فارسی: |
شیر کم چرب بازآمیخته |
مفهوم اصطلاح: |
مخلوط پودر شیر چربی گرفته با آب است که پس اختلاط به صورت شیر در می آید. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
red rot of egg |
اصطلاح فارسی: |
گندیدگی قرمز تخم مرغ |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی فساد تخم مرغ است که عامل آن معمولا انواع مختلف سراتیا هستند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
reduced glutathione |
اصطلاح فارسی: |
گلوتاتیون احیاء |
مفهوم اصطلاح: |
تری پپتید متشکل از اسید گلوتامیک سیستئین و گلایسین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
reference protein |
اصطلاح فارسی: |
پروتئین مبنا |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئینی که از آن به عنوان استاندارد یا مبنا برای تعیین کیفیت سایر پروتئینها استفاد می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
refractometer |
اصطلاح فارسی: |
شکست سنج |
مفهوم اصطلاح: |
وسیله ای که با آن در صد ماده جامد حل شده را اندازه گیری می کنند. این وسیله با نور کار می کند و براساس انحراف شعاع نور در اثر برخورد به مایع کار می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Refrigerate |
اصطلاح فارسی: |
خنک کردن ، سرد کردن ، خنک نگاهداشتن |
مفهوم اصطلاح: |
خنک کردن ، سرد کردن ، خنک نگاهداشتن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
refrigeration |
اصطلاح فارسی: |
سرد سازی ، خنک نگه داشتن |
مفهوم اصطلاح: |
سرد سازی ، خنک نگه داشتن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rendering |
اصطلاح فارسی: |
روغن گیری |
مفهوم اصطلاح: |
حرارت دادن و ذوب کردن روغن را گویند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rennin |
اصطلاح فارسی: |
رنین |
مفهوم اصطلاح: |
آنزیم پروتئاز لخته کننده شیر که از شیردان نشخوارکنندگان جوان و شیرخوار اسخراج می کنند و در پنیرسازی مورد استفاده است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
repetition |
اصطلاح فارسی: |
تکرار |
مفهوم اصطلاح: |
تکرار |
|
اصطلاح انگلیسی: |
resistant starch |
اصطلاح فارسی: |
نشاسته مقاوم |
مفهوم اصطلاح: |
وقتی نشاسته در دمای غیر اصولی حرارت داده می شود. بخشی از آن نسبت به هضم شدن و تجزیه معدی مقاوم می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
respectively |
اصطلاح فارسی: |
بترتیب |
مفهوم اصطلاح: |
بترتیب |
|
اصطلاح انگلیسی: |
responsible |
اصطلاح فارسی: |
مسئول ، عهده دار ، مسئولیت دار ، معتبر ، ابرومند |
مفهوم اصطلاح: |
مسئول ، عهده دار ، مسئولیت دار ، معتبر ، ابرومند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
retorting |
اصطلاح فارسی: |
اتوکلاو کردن |
مفهوم اصطلاح: |
حرارت دادن بسته های غذا در داخل اتوکلاو به وسیله بخار آب داغ |
|
اصطلاح انگلیسی: |
retrogradation |
اصطلاح فارسی: |
بیاتی |
مفهوم اصطلاح: |
بهم پیوستنزنجیره های آمیلوز و بعضا آمیلوپکتین با پیوندهای هیدروژنی در محصولات نشاسته ای در اثر پختن و یا ماندن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
retrogradation |
اصطلاح فارسی: |
انحطاط ، سیر قهقهرایی ، قفاروی ، پس روی |
مفهوم اصطلاح: |
بیاتی ، این اصطلاح در صنعت نان به کار می رود و به ازدست دادن رطوبت توسط نشاسته اطلاق می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
retrograde |
اصطلاح فارسی: |
برگشت دهنده ، انحطاط دهنده ، قفایی ، تنزل کننده ، |
مفهوم اصطلاح: |
اصطلاحی که در محصولات نانی و کیک دیده می شود و به برگشت و تغیرر شکل نشاسته گفته می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
reverse osmosis |
اصطلاح فارسی: |
اسمز معکوس |
مفهوم اصطلاح: |
در این روش ، افزایش فشار روی محلول غلیظ ، باعث عبور آب از غشای نیمه تراوا می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rheopectic |
اصطلاح فارسی: |
رئوپکتیک |
مفهوم اصطلاح: |
در این مواد با افزایش سرعت یا نیروی برشی قوام و گران روی آن ها در طول زمان افزایش می یابد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rhubarb |
اصطلاح فارسی: |
ریواس |
مفهوم اصطلاح: |
گیاهی است از خانواده polygonaceae با نام علمی rhem rhapontitcum که دمبرگ ضخیم و آبدار آن خوراکی است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
riboflavin |
اصطلاح فارسی: |
ریبوفلاوین |
مفهوم اصطلاح: |
ویتامین ب ۲ یا ریبوفلاوین از گزوه ویتامین های محلول در آب است که در مواد غذایی مانند برنج به وفور بافت می شود و به همراه ویتامین ب۱به عنوان عامل جلوگیری کننده از سفید شده مو رنگ شناخته می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Rice Flour |
اصطلاح فارسی: |
آرد برنج |
مفهوم اصطلاح: |
آرد حاصل از غلطک کردن و آسیاب کردن دانه های برنج |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rich |
اصطلاح فارسی: |
غنی |
مفهوم اصطلاح: |
غنی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rigor mortis |
اصطلاح فارسی: |
جمود نعشی |
مفهوم اصطلاح: |
سفت شدن بافت حیوانی بعد از کشتار. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
ripening |
اصطلاح فارسی: |
رسیدن |
مفهوم اصطلاح: |
به وجود آمدن خصوصیات حسی در حدی که برای مصرف مطلوب باشد و این نوع رسیدگی مرحله ای است بعد از رسیدن فیزیکولوژیک یا maturity |
|
اصطلاح انگلیسی: |
ripening |
اصطلاح فارسی: |
رسیدن |
مفهوم اصطلاح: |
رسیدن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
roentgen |
اصطلاح فارسی: |
رونتگن |
مفهوم اصطلاح: |
واحد تشعشع و عبارت است از مقدار تشعشعی از اشعه گاما یا ایکس که ایجاد یک واحد الکترواستاتیک بار الکتریکی مثبت یا منفی در یک سانتیمتر مکعب هوا در شرایط استاندارد می کند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Roquefort |
اصطلاح فارسی: |
پنیر رگفورت |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی پنیر نیمه سخت که در فرانسه تولید می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rosemary |
اصطلاح فارسی: |
رزماری |
مفهوم اصطلاح: |
رزماری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rusk |
اصطلاح فارسی: |
سوخاری |
مفهوم اصطلاح: |
نانی که پس از پخت و ورقه ورقه کردن دوباره حرارت داده می شود تا خشک شود و به صورت برشهای خشک اسفنجی در آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
rye |
اصطلاح فارسی: |
چاودار |
مفهوم اصطلاح: |
یکی از غلات که دارای گلوتن است و از آرد آن به صورت مخلوط با آرد گندم یا به صورت مستقل برای تولید نان استفاده می شود |
|
User Rating:
Be the first one !
بازدیدها: 3
Check Also
روغن با روش هاي مختلف که عمدتا فيزيکي است از زيتون استخراج و باقيمانده اي به جا مي ماند که تا 8 درصد روغن داشته و توسط حلال که معمولا هگزان است روغن کشي و روغن حاصل، روغن تفاله ناميده مي شود