اصطلاح انگلیسی: obigate thermophile
اصطلاح فارسی: گرمادوست اجباری
مفهوم اصطلاح: در میکروب شناسی به ان گروه از میکروبها اطلاق می شود که دمای رشد ایدآل آنها حدود ۵۵ درجه است
اصطلاح انگلیسی: Objective
اصطلاح فارسی: قابل‌ مشاهده‌ ، بی ط‌رف‌ ، علمی و بدون‌ نظ‌ر خصوصی ، حالت‌
مفهوم اصطلاح: قابل‌ مشاهده‌ ، بی ط‌رف‌ ، علمی و بدون‌ نظ‌ر خصوصی ، حالت‌
اصطلاح انگلیسی: ochratoxin
اصطلاح فارسی: اوکراتوکسین
مفهوم اصطلاح: نوعی زهرابه قارچی که برخی از سویه های کپک آسپرژیلوس اکراکئوس تولید می کنند و در حیوانات مختلف ایجاد بیماریهای کلیوی و کبدی گوارشی و سقط جنین می کند
اصطلاح انگلیسی: odor
اصطلاح فارسی: عطر و بو
مفهوم اصطلاح: عطر و بو
اصطلاح انگلیسی: oil
اصطلاح فارسی: روغن
مفهوم اصطلاح: روغن
اصطلاح انگلیسی: okra
اصطلاح فارسی: گرم کردن مقاومتی
مفهوم اصطلاح: در این روش جریان الکتریسیته با ولتاژ پایین از مواد غذایی عبور می کند و مقاومت الکتریکی ماده غذایی باعث تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی حرارتی در درون ماده غذایی می شود
اصطلاح انگلیسی: oleoresin
اصطلاح فارسی: بامیه
مفهوم اصطلاح: گیاهی است یکساله با نام علمی hibiscus esculentus از تیره malvaceaeبا میوه مخروطی شکل که نارس آن سبز رنگ است
اصطلاح انگلیسی: one , humped
اصطلاح فارسی: یک کوهانه
مفهوم اصطلاح: یک کوهانه
اصطلاح انگلیسی: onion
اصطلاح فارسی: پیاز
مفهوم اصطلاح: پیاز
اصطلاح انگلیسی: oolong
اصطلاح فارسی: اسانس ادویه
مفهوم اصطلاح: اسانس و کنسانتره طعم ادویه که با حلالهای آلی خوراکی استخراج شده
اصطلاح انگلیسی: oospore
اصطلاح فارسی: اواسپور
مفهوم اصطلاح: نوعی هاگ جنسی که کپکهای زیر رده اوومیست از رده فیکومیست تولید می کنند
اصطلاح انگلیسی: optical activity
اصطلاح فارسی: فعالیت نوری
مفهوم اصطلاح: توانایی برخی از ترکیبات و مخصوصا قندها نسبت به تغییر جهت دادن نور پلاریزه
اصطلاح انگلیسی: orange
اصطلاح فارسی: پرتغال ، نارنچ ، مرکبات
مفهوم اصطلاح: پرتغال ، نارنچ ، مرکبات
اصطلاح انگلیسی: organic acids
اصطلاح فارسی: اسید های آلی
مفهوم اصطلاح: اسید های آلی
اصطلاح انگلیسی: original
اصطلاح فارسی: اصیل‌ ، اصلی ، اصل‌ ، مبتکر ، ابتکاری
مفهوم اصطلاح: اصیل‌ ، اصلی ، اصل‌ ، مبتکر ، ابتکاری
اصطلاح انگلیسی: ornithine
اصطلاح فارسی: اورنیتین
مفهوم اصطلاح: اسید آمینه ای که در اثر جدا کردن اوره از آرژنین بدست می آید
اصطلاح انگلیسی: osmosis
اصطلاح فارسی: اسمز
مفهوم اصطلاح: عبور مولکولهای آب از غشایی نیمه تراوا که دو محلول با غلظتهای مختلف را از یکدیگر جدا می کند
اصطلاح انگلیسی: ostrich
اصطلاح فارسی: شترمرغ
مفهوم اصطلاح: شترمرغ
اصطلاح انگلیسی: oven
اصطلاح فارسی: تنور ، اجاق ، کوره
مفهوم اصطلاح: تنور ، اجاق ، کوره
اصطلاح انگلیسی: overlap
اصطلاح فارسی: همپوشی درز
مفهوم اصطلاح: انطباق کامل لبه سر و لبه بدنه قوطی های فلزی کنسرو پس از پرس کردن یا گذراندن مرحله دوم درزبندی
اصطلاح انگلیسی: overnutrition
اصطلاح فارسی: بیش تغذیه ای
مفهوم اصطلاح: مصرف زیادتر از نیاز مواد غذایی انرژی زا یا مواد مغذی
اصطلاح انگلیسی: overweight
اصطلاح فارسی: اضافه وزن
مفهوم اصطلاح: داشتن وزنی بیش از ۱۰% وزن ایدآل برای سن
اصطلاح انگلیسی: ovotransferrin
اصطلاح فارسی: کونالبومین
مفهوم اصطلاح: conalbumin
اصطلاح انگلیسی: oxalic acid
اصطلاح فارسی: اگزالیک اسید
مفهوم اصطلاح: ethanedioic acid
اصطلاح انگلیسی: oxidation
اصطلاح فارسی: اکسیداسیون
مفهوم اصطلاح: ترکیب اکسیژن با ماده یا جدا شدن هیدروژن از ان را اکسایش گویند
اصطلاح انگلیسی: oxidation , reduction potential
اصطلاح فارسی: پتانسیل اکسیداسیون احیا
مفهوم اصطلاح: به خاصیت اکسید کنندگی یا احیا کنندگی یک محیط گفته می شود. در میکروبشناسی از اصطلاح پتانسیل اکسیداسیون احیا برای تعیین توان اکسید کنندگی یا احیا کنندگی یک محیط استفاده می شود
اصطلاح انگلیسی: oxygen flow
اصطلاح فارسی: جریان اکسیژن
مفهوم اصطلاح: جریان اکسیژن
اصطلاح انگلیسی: oxytocin
اصطلاح فارسی: اکسی توسین
مفهوم اصطلاح: هورمون مسئول ترشح شیر است که در هنگام تحریک پستان گاوهای شیری از قسمت عقبی هیپوفیز به خون می ریزد