اصطلاحات صنایع غذایی با حرف O
اصطلاحات صنایع غذایی با حرف O
Fooda
اصطلاحات صنایع غذایی, مقالات
250 Views
O
اصطلاح انگلیسی: |
obigate thermophile |
اصطلاح فارسی: |
گرمادوست اجباری |
مفهوم اصطلاح: |
در میکروب شناسی به ان گروه از میکروبها اطلاق می شود که دمای رشد ایدآل آنها حدود ۵۵ درجه است |
اصطلاح انگلیسی: |
Objective |
اصطلاح فارسی: |
قابل مشاهده ، بی طرف ، علمی و بدون نظر خصوصی ، حالت |
مفهوم اصطلاح: |
قابل مشاهده ، بی طرف ، علمی و بدون نظر خصوصی ، حالت |
اصطلاح انگلیسی: |
ochratoxin |
اصطلاح فارسی: |
اوکراتوکسین |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی زهرابه قارچی که برخی از سویه های کپک آسپرژیلوس اکراکئوس تولید می کنند و در حیوانات مختلف ایجاد بیماریهای کلیوی و کبدی گوارشی و سقط جنین می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
odor |
اصطلاح فارسی: |
عطر و بو |
مفهوم اصطلاح: |
عطر و بو |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oil |
اصطلاح فارسی: |
روغن |
مفهوم اصطلاح: |
روغن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
okra |
اصطلاح فارسی: |
گرم کردن مقاومتی |
مفهوم اصطلاح: |
در این روش جریان الکتریسیته با ولتاژ پایین از مواد غذایی عبور می کند و مقاومت الکتریکی ماده غذایی باعث تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی حرارتی در درون ماده غذایی می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oleoresin |
اصطلاح فارسی: |
بامیه |
مفهوم اصطلاح: |
گیاهی است یکساله با نام علمی hibiscus esculentus از تیره malvaceaeبا میوه مخروطی شکل که نارس آن سبز رنگ است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
one , humped |
اصطلاح فارسی: |
یک کوهانه |
مفهوم اصطلاح: |
یک کوهانه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
onion |
اصطلاح فارسی: |
پیاز |
مفهوم اصطلاح: |
پیاز |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oolong |
اصطلاح فارسی: |
اسانس ادویه |
مفهوم اصطلاح: |
اسانس و کنسانتره طعم ادویه که با حلالهای آلی خوراکی استخراج شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oospore |
اصطلاح فارسی: |
اواسپور |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی هاگ جنسی که کپکهای زیر رده اوومیست از رده فیکومیست تولید می کنند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
optical activity |
اصطلاح فارسی: |
فعالیت نوری |
مفهوم اصطلاح: |
توانایی برخی از ترکیبات و مخصوصا قندها نسبت به تغییر جهت دادن نور پلاریزه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
orange |
اصطلاح فارسی: |
پرتغال ، نارنچ ، مرکبات |
مفهوم اصطلاح: |
پرتغال ، نارنچ ، مرکبات |
|
اصطلاح انگلیسی: |
organic acids |
اصطلاح فارسی: |
اسید های آلی |
مفهوم اصطلاح: |
اسید های آلی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
original |
اصطلاح فارسی: |
اصیل ، اصلی ، اصل ، مبتکر ، ابتکاری |
مفهوم اصطلاح: |
اصیل ، اصلی ، اصل ، مبتکر ، ابتکاری |
|
اصطلاح انگلیسی: |
ornithine |
اصطلاح فارسی: |
اورنیتین |
مفهوم اصطلاح: |
اسید آمینه ای که در اثر جدا کردن اوره از آرژنین بدست می آید |
|
اصطلاح انگلیسی: |
osmosis |
اصطلاح فارسی: |
اسمز |
مفهوم اصطلاح: |
عبور مولکولهای آب از غشایی نیمه تراوا که دو محلول با غلظتهای مختلف را از یکدیگر جدا می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
ostrich |
اصطلاح فارسی: |
شترمرغ |
مفهوم اصطلاح: |
شترمرغ |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oven |
اصطلاح فارسی: |
تنور ، اجاق ، کوره |
مفهوم اصطلاح: |
تنور ، اجاق ، کوره |
|
اصطلاح انگلیسی: |
overlap |
اصطلاح فارسی: |
همپوشی درز |
مفهوم اصطلاح: |
انطباق کامل لبه سر و لبه بدنه قوطی های فلزی کنسرو پس از پرس کردن یا گذراندن مرحله دوم درزبندی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
overnutrition |
اصطلاح فارسی: |
بیش تغذیه ای |
مفهوم اصطلاح: |
مصرف زیادتر از نیاز مواد غذایی انرژی زا یا مواد مغذی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
overweight |
اصطلاح فارسی: |
اضافه وزن |
مفهوم اصطلاح: |
داشتن وزنی بیش از ۱۰% وزن ایدآل برای سن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
ovotransferrin |
اصطلاح فارسی: |
کونالبومین |
مفهوم اصطلاح: |
conalbumin |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oxalic acid |
اصطلاح فارسی: |
اگزالیک اسید |
مفهوم اصطلاح: |
ethanedioic acid |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oxidation |
اصطلاح فارسی: |
اکسیداسیون |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیب اکسیژن با ماده یا جدا شدن هیدروژن از ان را اکسایش گویند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oxidation , reduction potential |
اصطلاح فارسی: |
پتانسیل اکسیداسیون احیا |
مفهوم اصطلاح: |
به خاصیت اکسید کنندگی یا احیا کنندگی یک محیط گفته می شود. در میکروبشناسی از اصطلاح پتانسیل اکسیداسیون احیا برای تعیین توان اکسید کنندگی یا احیا کنندگی یک محیط استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oxygen flow |
اصطلاح فارسی: |
جریان اکسیژن |
مفهوم اصطلاح: |
جریان اکسیژن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
oxytocin |
اصطلاح فارسی: |
اکسی توسین |
مفهوم اصطلاح: |
هورمون مسئول ترشح شیر است که در هنگام تحریک پستان گاوهای شیری از قسمت عقبی هیپوفیز به خون می ریزد |
|
User Rating:
Be the first one !
بازدیدها: 192
Check Also
روغن با روش هاي مختلف که عمدتا فيزيکي است از زيتون استخراج و باقيمانده اي به جا مي ماند که تا 8 درصد روغن داشته و توسط حلال که معمولا هگزان است روغن کشي و روغن حاصل، روغن تفاله ناميده مي شود