اصطلاحات صنایع غذایی با حرف M
اصطلاحات صنایع غذایی با حرف M
Fooda
اصطلاحات صنایع غذایی, مقالات
817 Views
اصطلاح انگلیسی: |
macrolide |
اصطلاح فارسی: |
ماکرولید |
مفهوم اصطلاح: |
آنتی بیوتیکی که در ساختار شیمیایی آن یک حلقه بزرگ لاکتونیوجود دارد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
magness tylor pressure tester |
اصطلاح فارسی: |
بافت سنج مگنس |
مفهوم اصطلاح: |
وسیله ای برای اندازه گیری سفتی بافت میوه ها و سبزیجات که زمان مناسب برداشت را با آن تعیین می کنند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
magnitude |
اصطلاح فارسی: |
بزرگی ، عظمت حجم ، قدر ، اهمیت ، شکوه |
مفهوم اصطلاح: |
بزرگی ، عظمت حجم ، قدر ، اهمیت ، شکوه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maillard reaction |
اصطلاح فارسی: |
واکنش میلارد |
مفهوم اصطلاح: |
گروهی از فعل و انفعالات آلی خصوصا بین اسیدهای آمینه و قندها ی احیا کننده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Maillard reaction |
اصطلاح فارسی: |
واکنش میلارد |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی واکنش قهوه ای شدن که بر اثر واکنش های شیمیایی در مواد غذایی ایجاد می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maintain |
اصطلاح فارسی: |
نگهداری کردن ، ابقا کردن ، ادامه دادن ، حمایت کردن |
مفهوم اصطلاح: |
نگهداری کردن ، ابقا کردن ، ادامه دادن ، حمایت کردن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Maize |
اصطلاح فارسی: |
ذرت ، بلال ، رنگ ذرتی |
مفهوم اصطلاح: |
ذرت ، بلال ، رنگ ذرتی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maize oil |
اصطلاح فارسی: |
روغن ذرت |
مفهوم اصطلاح: |
روغن ذرت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
malic acid |
اصطلاح فارسی: |
اسید مالیک |
مفهوم اصطلاح: |
اسید مالیک |
|
اصطلاح انگلیسی: |
malt |
اصطلاح فارسی: |
مالت |
مفهوم اصطلاح: |
غلات جوانه زده خشک شده که در تکنولوژی غلات از خاصیت آنزیمی آن برای تبدیل نشاسته به قند استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
malt beverages |
اصطلاح فارسی: |
نوشابه مالتی |
مفهوم اصطلاح: |
نوشابه های الکلی و غیر الکلی که مستقیما از مالت تهیه می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
malt flour |
اصطلاح فارسی: |
آرد مالت |
مفهوم اصطلاح: |
از آسیاب کردن جو یا گندم جوانه زده درست می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
malt vineger |
اصطلاح فارسی: |
سرکه مالت |
مفهوم اصطلاح: |
سرکه تهیه شده از مالت و مورد استفاده برای تهیه انواع ترشی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maltase |
اصطلاح فارسی: |
مالتاز |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی آلفا گلوکوسیداز که مالتوز را هیدرولیز و به ۲ مولکول گلوکز تبدیل می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maltase |
اصطلاح فارسی: |
مالتوز |
مفهوم اصطلاح: |
آنزیمی که باعت هیدرولیز مالتوز می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Maltodextrin |
اصطلاح فارسی: |
مالتودکسترین |
مفهوم اصطلاح: |
پلیمری از ساکاریدهای فاقد طعم شیرین و محصول خشک شده یا تصفیه شده محلول های آبی ساکارید به دست آمده از نشاسته خوراکی یا ترکیب حاصل از هیدرولیز نشاسته می باشد. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maltose figure |
اصطلاح فارسی: |
عدد مالتوز |
مفهوم اصطلاح: |
توان تولید مالتوز آرد می باشد. از این عدد در گذشته جهت ارزیابی قدرت آرد نسبت به تولید مالتوز استفاده می شد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
malty |
اصطلاح فارسی: |
طعم مالت |
مفهوم اصطلاح: |
یکی از طعم های خوب چای در محصول مرغوب چای |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mango |
اصطلاح فارسی: |
انبه |
مفهوم اصطلاح: |
میوه ای سفت با پوست ضخیم گوشتی با بافت زرد رنگ که از درخت بزرگ همیشه سبز از خانواده sumac با نام علمی mangifera indica تولید می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mango |
اصطلاح فارسی: |
درخت انبه ، میوه انبه |
مفهوم اصطلاح: |
میوه درخت مانگیفرا ایندیکا |
|
اصطلاح انگلیسی: |
margarine |
اصطلاح فارسی: |
ماگارین |
مفهوم اصطلاح: |
محصولی فرایند شده شبیه کره که امولسیون آب در روغن است. ترکیبات آلی شامل روغن ، شیر و ترکیبات طعمی و رنگی مانند بتاکاروتن و نمک است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
marinating |
اصطلاح فارسی: |
در آب خوابانیدن |
مفهوم اصطلاح: |
افزودن نمک و ترکیبات اسیدی مانند سرکه به ماهی جهت نگهداری بیشتر و طعم بهتر |
|
اصطلاح انگلیسی: |
marmalade |
اصطلاح فارسی: |
مارمالاد |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی مربا است که از خمیر گوشت میوه تهیه می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Marolles |
اصطلاح فارسی: |
پنیر مارولز |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی پنیر تهیه شده از شیر گاو که دارای دورده رسیدن ۳-۵ ماه است و بیشتر در فرانسه تولید می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
martin HTST |
اصطلاح فارسی: |
روش استرلیزاسیون مارتین |
مفهوم اصطلاح: |
از روشهای استرلیزاسیون مواد غذایی است که در آن مخلوط مواد مایع و قطعات جامد مستقیما قبل از قوطی کردن تحت تاثیر بخار آب قرار می گیرد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
MAS |
اصطلاح فارسی: |
نگهداری در اتمسفر اصلاح شده |
مفهوم اصطلاح: |
نگهداری در اتمسفر اصلاح شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mass transfer |
اصطلاح فارسی: |
انتقال جرم |
مفهوم اصطلاح: |
جابجایی ماده در درون جسم مانند حرکت کردن مولکولهای آب از مرکز مواد غذایی به سطح یا از سطح به فضا در اثر انتقال حرارت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Mast |
اصطلاح فارسی: |
ماست |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی فراورده تخمیری شیر با ویسکوزیته بالا و طعم سوختگی که در ایران تولید می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mastication |
اصطلاح فارسی: |
جویدن |
مفهوم اصطلاح: |
خرد کردن غذا در دهان با دندان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
material |
اصطلاح فارسی: |
مادی ، جسمانی ، مهم ، عمده ، کلی ، جسمی ، اساسی ، اصولی ، |
مفهوم اصطلاح: |
مادی ، جسمانی ، مهم ، عمده ، کلی ، جسمی ، اساسی ، اصولی ، |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maturation |
اصطلاح فارسی: |
رسیدن |
مفهوم اصطلاح: |
فرایندی که با گذشت زمان و در شرایطی مشخص باعث ایجاد کیفیت مناسب می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mature |
اصطلاح فارسی: |
بالغ ، رشد کردن ، کامل ، سررسیده شده |
مفهوم اصطلاح: |
بالغ ، رشد کردن ، کامل ، سررسیده شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maturity |
اصطلاح فارسی: |
رسیدگی |
مفهوم اصطلاح: |
رسیدگی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
maturometer |
اصطلاح فارسی: |
رسیدگی سنج |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی برای اندازه گیری درجه رسیدگی بعضی سبزیجات و میوه جات |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mayonnaise |
اصطلاح فارسی: |
سس مایونز |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی سس است با امولسیون روغن در آب و با استفاده از زرده تخم مرغ سرکه و ادویه درست می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mealy |
اصطلاح فارسی: |
آردی |
مفهوم اصطلاح: |
احساس حالت پودری در دهان |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Measurement |
اصطلاح فارسی: |
اندازه گیری ، اندازه ، سنجش |
مفهوم اصطلاح: |
اندازه گیری ، اندازه ، سنجش |
|
اصطلاح انگلیسی: |
meat extract |
اصطلاح فارسی: |
عصاره گوشت ، خونابه |
مفهوم اصطلاح: |
آبی که از گوشت خارج می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
melanoidin |
اصطلاح فارسی: |
ملانوئیدین |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی ترکیب شیمیایی قهوه ای رنگ که بر اثر واکنش میلارد حاصل می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
melon |
اصطلاح فارسی: |
طالبی |
مفهوم اصطلاح: |
میوه گیاه کوکومیس ملو |
|
اصطلاح انگلیسی: |
membrance permeation evaporator |
اصطلاح فارسی: |
تبخیرکن غشایی |
مفهوم اصطلاح: |
در این روش تغلیظ از غشایی نیمه تراوا استفاده می شود. یک طرف آن مایع گرم و در طرف دیگر آن خلاء نسبی وجود دارد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
menadione |
اصطلاح فارسی: |
منادیون |
مفهوم اصطلاح: |
ترکیبی مصنوعی که دارای فعالیت مشابه ویتامین کوچه می باشد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
merten effect |
اصطلاح فارسی: |
پدیده مرتن |
مفهوم اصطلاح: |
تداخل واکنش بین پروتئینهای شیر خصوصا کاپاکازئین و ایمنوگلوبولینها که در بالا آمدن ذرات چربی شیر اثر می گذارد و سرعت آن را کاهش می دهد یعنی از تشکیل خامه روی سطح شیر جلوگیری می کند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mesophile |
اصطلاح فارسی: |
معتدل دوست |
مفهوم اصطلاح: |
میکروارگانیسمهایی که معمولا در دمای بدن حیوانات بخوبی رشد می کنند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
metabolism |
اصطلاح فارسی: |
سوخت وساز |
مفهوم اصطلاح: |
مجموع تغییر و تبدیلهایی که در موجودی زنده روی ترکیبات سازنده آن صورت می گیرد که به ۲ گروه آنابولیسم و کاتابویسم تقسیم می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
metabolism |
اصطلاح فارسی: |
سوخت و ساز ، دگرگونی |
مفهوم اصطلاح: |
مجموعه فعالیت های سوختن برخی مواد و ساخته شدن برخی ترکیبات را گویند. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
metally flavor |
اصطلاح فارسی: |
طعم فلزی |
مفهوم اصطلاح: |
در اثر زنگ زدگی خطوط انتقال شیر طعم فلز و اکسید آهن در شیر و محصولات شیری ایجاد می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
metaloprotein |
اصطلاح فارسی: |
پروتئین فلزدار |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئینی که دارای یک یا چند اتم فلزی مثل آهن یا منیزیم است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
methanol |
اصطلاح فارسی: |
متانول |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی الکل که به عنوان حلال در استخراج مواد روغنی استفاده می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
method |
اصطلاح فارسی: |
روش ، شیوه ، راه ، اسلوب |
مفهوم اصطلاح: |
روش ، شیوه ، راه ، اسلوب |
|
اصطلاح انگلیسی: |
metionine |
اصطلاح فارسی: |
متیونین |
مفهوم اصطلاح: |
اسید آمینه گوگردداری که تامین کننده گروه متیل است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
microbial |
اصطلاح فارسی: |
میکربی ، میکرب دار |
مفهوم اصطلاح: |
میکربی ، میکرب دار |
|
اصطلاح انگلیسی: |
microbial contamination |
اصطلاح فارسی: |
آلودگی میکروبی |
مفهوم اصطلاح: |
وارد شدن میکروارگانیسمهای ناخواسته در مواد غذایی و آلوده کردن آنها |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Microbiology |
اصطلاح فارسی: |
میکرب شناسی |
مفهوم اصطلاح: |
میکرب شناسی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
microflora |
اصطلاح فارسی: |
فلور میکروبی |
مفهوم اصطلاح: |
فلور میکروبی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
micron |
اصطلاح فارسی: |
میکرون |
مفهوم اصطلاح: |
micrometer← |
|
اصطلاح انگلیسی: |
microstructure |
اصطلاح فارسی: |
ریز ساختار |
مفهوم اصطلاح: |
ریز ساختار |
|
اصطلاح انگلیسی: |
microwave |
اصطلاح فارسی: |
ریز موج ، میکرو ویو |
مفهوم اصطلاح: |
ریز موج ، میکرو ویو |
|
اصطلاح انگلیسی: |
microwave cooking |
اصطلاح فارسی: |
پختن ماکروویو |
مفهوم اصطلاح: |
پختن مواد غذایی با تابش امواج الکترومغناطیس |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Mildew |
اصطلاح فارسی: |
پرمک ، کپک ، بادزدگی ، زنگ گیاهی ، کپک زدن. |
مفهوم اصطلاح: |
ایجاد حالتی خاص در اثر رشد کپک ها در شرایط مرطوب |
|
اصطلاح انگلیسی: |
milk crumb |
اصطلاح فارسی: |
پودر شکلاتی شیر |
مفهوم اصطلاح: |
مخلوطی از پودر کاکائو ، شیر و شکر که بیشتر در کارخانجات تولید شیرکاکائو استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
milk fat |
اصطلاح فارسی: |
چربی شیر |
مفهوم اصطلاح: |
چربی خالص شیر که ۹۷% از تری گلیسیریدها و بقیه از کتوگلیسیرید کلسترول منوگلیسیرید و.. تشکیل شده است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
milliequivalent |
اصطلاح فارسی: |
میلی اکی والان |
مفهوم اصطلاح: |
معیار اندازه گیری غلظت ماده ای در حجم یک لیتر که از تقسیم تعداد میلیگرم در لیتر بر وزن اکی والان بدست می آید. وزن اکی ولان عبارت است از وزن اتمی تقسیم بر ظرفیت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
milliliter |
اصطلاح فارسی: |
میلی لیتر |
مفهوم اصطلاح: |
میلی لیتر |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mineral |
اصطلاح فارسی: |
ماده معدنی |
مفهوم اصطلاح: |
ماده معدنی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mineral water |
اصطلاح فارسی: |
آب معدنی |
مفهوم اصطلاح: |
آب معدنی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
minimal |
اصطلاح فارسی: |
کمین |
مفهوم اصطلاح: |
کمین |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Miso |
اصطلاح فارسی: |
میسو |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی فراروده تخمیری سویا که به نام چیانگ در چین شناخته می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Mixer |
اصطلاح فارسی: |
مخلوط کننده |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی که برای اختلاط و ترکیب کردن ۲ یا چند نوع ماده با هم به کار میرود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mixograph |
اصطلاح فارسی: |
خمیرسنج |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی که خصوصیات نانوایی آرد را اندازه گیری می کند که این خصوصیات در حین مخلوط کردن آرد با آب اندازه گیری می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mobile phase |
اصطلاح فارسی: |
فاز متحرک |
مفهوم اصطلاح: |
در عملیات کروماتوگرافی مایع محلولی که از خارج ستون کروماتوگراف وارد و باعث جابجایی ترکیبات مورد تجزیه در داخل ستون می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mobile water |
اصطلاح فارسی: |
آب آزاد یا متحرک |
مفهوم اصطلاح: |
مقدار آب قابل جدا شدن از مواد غذایی. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
modified atmosphere packaging |
اصطلاح فارسی: |
بسته بندی تحت اتمسفر اصلاح شده |
مفهوم اصطلاح: |
بسته بندی تحت اتمسفر اصلاح شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
modified starch |
اصطلاح فارسی: |
نشاسته اصلاح شده |
مفهوم اصطلاح: |
نشاسته ای که روی آن تغییرات فیزیکی شیمیایی و یا ژنتیکی ایجاد می شود و برای مطلوب تر شدن خصوصیات تکنولوژیکی و کیفیت فیزیکی و شیمیایی بافت مواد غذایی استفاده می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
moisture |
اصطلاح فارسی: |
رطوبت ، نم |
مفهوم اصطلاح: |
رطوبت ، نم |
|
اصطلاح انگلیسی: |
molass |
اصطلاح فارسی: |
ملاس |
مفهوم اصطلاح: |
مایعی تیره رنگ که پس از مراحل کریستالیزاسیون در تولید شکر باقی می ماند و دارای ترکیبات رنگی طعمی و معدنی همراه با مقادیر قابل توجهی از انواع قندهاست |
|
اصطلاح انگلیسی: |
monoglyceride |
اصطلاح فارسی: |
مونوگلیسیرید |
مفهوم اصطلاح: |
استر حاصل از ترکیب گلیسرول و یک اسید چرب |
|
اصطلاح انگلیسی: |
monolayer |
اصطلاح فارسی: |
یک لایه |
مفهوم اصطلاح: |
یک لایه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
monolayer water |
اصطلاح فارسی: |
آب تک لایه |
مفهوم اصطلاح: |
یک لایه آب با عمق مولکولی که به شدت به ماکرومولکولهای غذا جذب گردیده و به آسانی و با روشهای معمولی قابل جدا کردن نیست |
|
اصطلاح انگلیسی: |
monosaccharide |
اصطلاح فارسی: |
مونوساکارید |
مفهوم اصطلاح: |
یک تک قندی که قابل هیدرولیز نباشد برای مثال گلوکز فروکتوز و.. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
monosodium glutamate |
اصطلاح فارسی: |
مونوسدیم گلوتامات |
مفهوم اصطلاح: |
نمک سدیم اسید گلوتامیک است. مورد استفاده برای تشدید طعم بسیاری غذاها |
|
اصطلاح انگلیسی: |
monotype |
اصطلاح فارسی: |
مونوتیپ |
مفهوم اصطلاح: |
سویه اولیه ای که به وسیله کاشف با صراحت مشخص شده |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mortem |
اصطلاح فارسی: |
کشتار |
مفهوم اصطلاح: |
کشتار |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mother culture |
اصطلاح فارسی: |
کشت مادر |
مفهوم اصطلاح: |
در صنایع تخمیری لبنیات به کشتهای لاکتیکی اولیه اطلاق می شود که میزان کل این کشت در ۷۰۰تا۱۰۰۰ میلی لیتر شیر استریل تهیه گردیده است |
|
اصطلاح انگلیسی: |
motility |
اصطلاح فارسی: |
جنبندگی. قدرت حرکت |
مفهوم اصطلاح: |
جنبندگی. قدرت حرکت |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mouth feel |
اصطلاح فارسی: |
احساس دهانی |
مفهوم اصطلاح: |
احساسی که از بافت غذا در دهان ایجاد می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
MPN |
اصطلاح فارسی: |
محتمل ترین عدد |
مفهوم اصطلاح: |
عددی است که از آن جهت شمارش تعداد میکروبها در محیطهای مایع استفاده می شود. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mucopolysaccharide |
اصطلاح فارسی: |
موکوپلی ساکارید |
مفهوم اصطلاح: |
نوعی هتروپلی ساکارید که با گروههای دیگری از ترکیبات مثل پروتئینها ترکیب شده باشد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mullen tester |
اصطلاح فارسی: |
مقاومت سنج مولن |
مفهوم اصطلاح: |
دستگاهی برای اندازه گیری مقاومت کاغذ و مقوا به پاره شدن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
multilayer |
اصطلاح فارسی: |
چند لایه |
مفهوم اصطلاح: |
چند لایه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
multylayer water |
اصطلاح فارسی: |
آب چند لایه |
مفهوم اصطلاح: |
مجموع آبهای تک لایه و آب مقید بعلاوه چندین لایه آب دیگر روی آنها در مواد غذایی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mung bean |
اصطلاح فارسی: |
ماش |
مفهوم اصطلاح: |
گیاهی یکساله علفی با نام علمی phaseolus aureus از تیره leguminosae دارای دانه های کروی سبز |
|
اصطلاح انگلیسی: |
muscle |
اصطلاح فارسی: |
ماهیچه |
مفهوم اصطلاح: |
ماهیچه |
|
اصطلاح انگلیسی: |
muscular |
اصطلاح فارسی: |
عضلانی |
مفهوم اصطلاح: |
عضلانی |
|
اصطلاح انگلیسی: |
Mushroom |
اصطلاح فارسی: |
قارچ ، سماروغ ، بسرعت رویاندن ، بسرعت ایجاد کردن |
مفهوم اصطلاح: |
قارچ ، سماروغ ، بسرعت رویاندن ، بسرعت ایجاد کردن |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mushroom ketchup |
اصطلاح فارسی: |
سس قارچ |
مفهوم اصطلاح: |
این سس از قارچ سس سویا نمک و ادوه و کارامل تهیه شده است. |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mustard sauce |
اصطلاح فارسی: |
سس خردل |
مفهوم اصطلاح: |
سسی است که از پودر خردل درست می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mutation |
اصطلاح فارسی: |
جهش |
مفهوم اصطلاح: |
تغییر ناگهانی ظاهری (فنوتیپی) موجود زنده به علت تفییر ژنتیکی که پس از واقع شدن به طور ارثی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود |
|
اصطلاح انگلیسی: |
mutton |
اصطلاح فارسی: |
گوشت گوسفند |
مفهوم اصطلاح: |
گوشت گوسفند |
|
اصطلاح انگلیسی: |
myoglobin |
اصطلاح فارسی: |
میوگلوبین |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئین آهن دار موجود در عضله که وظیفه انتقال اکسیژن را برعهده دارد |
|
اصطلاح انگلیسی: |
myosin |
اصطلاح فارسی: |
میوزین |
مفهوم اصطلاح: |
پروتئین انحلال پذیر از نوع گلوبولین که ۶۸ % پروتئین عضله را تشکیل می دهد |
|
User Rating:
Be the first one !
بازدیدها: 389
Check Also
روغن با روش هاي مختلف که عمدتا فيزيکي است از زيتون استخراج و باقيمانده اي به جا مي ماند که تا 8 درصد روغن داشته و توسط حلال که معمولا هگزان است روغن کشي و روغن حاصل، روغن تفاله ناميده مي شود